روزای بی تو برام سخته

به خودم هر دروغی گفتم

تا باورمشه برمیگردی

دیوونه تاحالا فک نکردی پیش خودت

که برگردی پیشم دوباره

چرا اصلا از فکرم بیرون نمیری

دلم برای خودم میسوزه

دلمو اسیر کردم راهی

جلوم نمیبینم هرجا برم جلو چشامی...

دیوونه ی من تاحالا پیش خودت

فکر نکردی که دوباره برگردی پیشم.....

سرت گرم است!!!

انجا یا هیچ کجا

فرقی نمی کند...

مزاحمت نمی شوم

اما حرارت سرگرمی ات مرا سوزاند...

خاطرات آدم

مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی!

نامــــت

خاطراتــــت

بوســ ـــــه هایــــت

و ...

و لـــمــــس حــــس بودنـــــت

همـــه و همـــــه را بدست ســــــرد باد سپــــــردم

همانند تو...

توسط: مدیر

دردم این نیست که او عاشق نیست...

دردم این نیست که معشوقم از عشق تهی است...

دردم این است چرا من با این همه

سردی ها به او

"دل بستم"

....

خاطراتت را سوزاندم...

ولی بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد...

اولین بار که گفتی دوستم داری

گریه ام گرفت …

حالا اگر کسی بگوید دوستم دارد

خنده ام میگیرد …

سخته به جایی برسی که دیگه

نه هیچ اومدنی آرومت کنه

نه هیچ رفتنی داغونت ...

هی تو…

تویی که حالا صدام می کنی شما!

یادته زیر گنبد کبود دوتا دوست بودن و کلی حسود؟

تقصیر همون حسودا بود که حالا یکی بود یکی نبود…

 مُچاله و خیس !..

سخـــــــــتــی تــنهــایی رو وقتـــــی فــــهمیـــدم

کـه دیــدم مترسک

بـه کــلاغ میــگه :

هرچــقدر دوست داری نوکــ بزن

فقـــط تنهــام نــذار !

شاید برای تو فراوان باشند …

کسانی که اندازه ی من دوستت دارند …

اما برای من …

کم که نه هیچ!

وجود ندارد کسی که اندازه ی (تو) …

دوستش داشته باشم

آموخته ام که خداعشق است

وعشق تنهاخداست

آموخته ام که وقتی ناامیدمی شوم

خداباتمام عظمتش

 عاشقانه انتظارمی کشد دوباره به رحمت او امیدوارشوم

آموخته ام اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم

خدابرایم بهترش رادرنظرگرفته

آموخته ام که زندگی دشواراست

ولی من ازاوسخت ترم...

ﻫﯿﭽﻮﻗت ...

ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !

ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ

ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ هیچکس ﺭﺍ

ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﯼ

هر کـسی رو می تـونستـم دوست داشتـه بـاشم

اگـر ، دوست داشتـن را از تـو شروع نـمی کردم ...

کاش میدانستی هوایت

که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی نمی

توانم نفس بکشم !

عجب نفسگیر است هوای بی تو ؟!

گفتند فراموشت کنم

اما به یاد آوردنت هر روز

درد آورترین شکل فراموشیست !

بعضی وقتا ولی نه خیلی وقتا برای عشقم کسی که دوسش دارم

کسی که بخاطر اون نفس میکشم....عروسی میگیرم....میدونی چقد سخته؟؟؟خیییییییییییلی....ولی اون نمی دونه.باخودم فکرمیکنم اون روز

رسیده اون روزی که قراره دستای یکی دیگه برای همیشه تودستاش بمونه

شبا با اون بخوابه صبا با اون بیدار بشه....با اون حرف بزنه با اون بخنده با اون گریه

کنه....خدایا....اون روزو نیار....روز عروسیشه و دستای اون تودستاش به چشمای

عروسش نگامیکنه...نازش میکنه....دوسش داره....خوشحاله خیییییلیییی منم یه

گوشه ازدور نگاشون میکنمو میگم دستاشو نگیر آخه اون ازمن بیشتر دوست نداره

اون اندازه ی من دلواپست نیس...دستاشو نگیر..دستام یخ کرده.. فقط گریه میکنم

و تودلم میگم ایشالا خوشبختشین....عروس خانوم ایشالا با عشقم روزایه خوبی داشته باشی....دیوونه ی من یادته؟؟؟چقد باهم برنامه ریزی میکردیم؟؟؟که وقتی

من بزرگ شدم چیکارا قراره بکنیم؟؟؟قراربود باهم بریم بیرون تو برام بخونی...

من برات بخونم باهم بشینیم کنارآب یه دل سیر حرف بزنیم؟؟؟پس چیشد؟؟

حالا که من بزرگ شدم پس تو کجایی؟؟؟یادته گفته بودی رعنا یکم زود بزرگ شو؟؟

یادته؟؟حالا من بزرگ شدم ولی تو از من بزرگترشدی....رفتی.آخه آخه دیوونه

بخدا من بزرگ شدم....خدایا خودت کمک کن.امشب که عروسیشه خدایا

خوشبختش کن عروس خانوم خوشبخت شدی.....منم دیگه یه غریبم خدافس غریبه.

ساعت ها با این خیال گریه گریه گریه دیگه از گریه خوابم میگیره...هروقت

این خیال که میدونم بالاخره روزی حقیقت پیدامیکنه میاد سراغم من میمیرم....,ولی دیگه تازگیا برام اصلا مهم نیس.....ه