دلتنگی من تمام نمی‌شود

همین که فکر کنم من و تو دو نفریم

دلتنگ‌تر می‌شوم برای تو . . .

نمی دانم

چرا امشب واژه هایم

خیس شده اند . . .

مثل ِ آسمانی که امشب
می بارد …

و اینک باران

بر لبه ی ِ پنجره ی ِ احساسم

می نشیند

و چشمانم را نوازش می دهد …

تا شاید از لحظه های ِ دلتنگی

گذر کنم…

چه سر به راه است …

دلتنگی را میگویم !

از گوشه ی دلم جُم نمیخورد …

.
کاش هر روز جمعه بود و

دلتنگیهایم را

گردن غروبش مى انداختم …
.

حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!

حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه

اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!

خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!

برمیگردم چـون

دلـتنـگـت مــی شــوم!!

اسمش عشق است…

نه علاقه…

نه عادت…!

حماقت محض است…

دلتنگ کسی باشی…

که دلش با تو نیست…!

.
مــهـــم نــیـــســـت چـــقـــدر بـــالایــــی،

مـــهـــم ایـــنـــه که اون بــــالا

لاشــــخــــوری یــــا عقاب . . .

بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم

نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه ”

برای اینکه ” خفه نشم ”

همین !!

زیادی که خودتو دست پایین بگیری

میفتی زیر پای کسی که

یه روز به اوج رسوندیش !
.

ﺟﻨﮕﻞ فقط دیدنی نیست

ﻓﻘﻂ ﺳﻮﺧﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ

ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ

ﻣﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﮕﻞ ﭼﻮﺏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ . . .